کتاب یادداشت‌های روزانه جلال آل احمد

کتاب یادداشت های روزانه جلال آل احمد

نام نویسنده:

جلال آل احمد

خلاصه توضیح اثر

کتاب یادداشت‌های روزانه جلال آل احمد مجموعه‌ای از نوشته‌های شخصی اوست که نگاهی نزدیک و بی‌واسطه به ذهنیات، دغدغه‌ها، بحران‌ها و روزمرگی‌هایش دارد. این یادداشت‌ها از دل تجربه‌های فردی تا تأملات اجتماعی و سیاسی را در بر می‌گیرند و تصویری زنده از درگیری‌های درونی یک روشنفکر معترض در میانهٔ تحولات پرتنش ایران معاصر ارائه می‌دهند.

56 سال پس از فوت یکی از اثرگذارترین متفکران معاصر ایران مجموعه یادداشتی از او منتشر شده است که بخشی از شخصیت او را برای منتقدان و طرفداران آشکار می‌کند. کتابی که برخلاف آثار رسمی، او را بدون خودسانسوری نشان می‌دهد؛ انسانی با تردید، خشم، درد و صراحتی بی‌رحمانه.

روایتی شخصی از تنهایی، روشنفکری و تناقض‌های یک نسل

یادداشت‌نویسی سابقه‌ای بلندبالا در ایران دارد. به عنوان مثال «روزها در راه» نوشته شاهرخ مسکوب سندی است از حالات جامعه و یک متفکر در گذاری تاریخی. می‌توان این کتاب را نیز سندی دانست برای شرح بهتری از جزییات دهه‌ی چهل که در تغییرات فرهنگی و سیاسی ایرانیان نقش زیادی داشت.

در این زمینۀ پیشنهاد می‌شود بخوانید: روشنفكری ایران در دهه 1340 در گفت‌وگو با محمدحسین خسروپناه.

پرتره‌ای از جلال آل احمد؛ متفکری با چند چهره

جلال آل احمد Iranian Novelist Jalal Al-e-Ahmad

جلال آل احمد نویسنده، روشنفکر و مترجم با وجود عمر کوتاهش تا امروز محل بحثی میان گروه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی بوده است.

آل احمد در ۱۳۰۲ شمسی در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. خروج زودهنگام او از فضای دینی و سنتی خانواده منجر به تاسیس «انجمن اصلاح» شد که تلاشی برای پاک‌سازی دینی در سر داشت اما بسیار زود با تغییرات درونی او به محاق رفت.

باید توجه داشت جلال اندیشه‌های سیاسی متفاوتی در زندگی او وجود داشته‌اند و ما با یک اندیشه واحد روبرو نیستیم. همین موضوع باعث تناقض‌هایی شده است که خوانش او را پیچیده‌تر می‌کند. متفکری که ابتدا با مارکسیسم و اندیشه‌های ضد دینی اخت بود اما در ادامه‌ مسیر تغییرات بسیاری کرد و در نهایت با ناتمام گذاشتن بخش بزرگی از متن‌هایش از جهان رفت. او در تلاشی دائمی برای پیدا کردن مشکل ایران امروز بود که در دوره‌های مختلف پاسخ‌های متفاوتی برای او داشت.

در گام بعد مانند بسیاری از هم‌نسلانش به عضویت حزب توده در آمد اما این‌بار هم بسیار زود با درک جدیدی از سیاست از آن خارج شد. همچنین عضویت در حزب زحمتکشان، جبهه ملی، نیروی سوم و جامعه سوسیالیست را هم امتحان کرد اما هیچکدام ادامه‌دار نبود. در ادامه‌ی مسیر تفکر او عضویت در احزاب سیاسی یا مخالفت‌های مستقیم مشاهده نمی‌شود اما دغدغه او همیشه سیاست و فرهنگ بود.

برداشت او از عضویت در احزاب سیاسی و مواجهه‌ی او با فرهنگ جهان منجر به دو نظریه شناخته شده او شد. نخست بدبینی و احتیاط او در مقابل نفوذ فرهنگ غربی و پدیده‌های وارداتی است که مشخصا می‌توان در کتاب «غرب زدگی» با آن روبرو شد. دوم مبارزه دائمی او با مفهوم «استبداد» بود. او وظیفه‌ی اصلی متفکر را جنگ برای تصاحب آزادی می‌دانست و آزادی در کلام او مقابل هرگونه استبداد به وجود می‌آمد. آزادی برای او خلاصی از هرگونه چارچوب فکری از پیش تعیین شده و وارداتی بود. هر دو اندیشه مرکزی او با مخالفت‌ها و تحسین‌های بسیاری مواجه شد

یادداشت‌ها؛ سندی از رنج، جست‌وجو و فروپاشی درونی

یادداشت‌های منتشرشده از جلال آل احمد، عمدتاً به سال‌های ۳۲ تا ۳۵ مربوط می‌شوند؛ سال‌هایی پرتنش در تاریخ معاصر ایران که تصویرگر تنهایی، خستگی و بن‌بست ذهنی یک روشنفکر درگیر است.

«احساس می‌کنم نوشتن دیگر به درد نمی‌خورد. باید ساکت بود. مثل درخت.»

این جمله، شاید یکی از عمیق‌ترین اعترافات یک نویسنده فرسوده باشد. گویی صدای روشنفکری را می‌شنویم که نه‌فقط به سیاست و مذهب، بلکه به نوشتن هم شک کرده است. سکوتی درونی که گاه میان خطوط دیده می‌شود و گاه بی‌واسطه از زبان خودش جاری می‌شود.

جلال همچنین در نوشته‌های ادبی تلاش می‌کرد اندیشه‌هایش را بسط دهد. نثر زیبا و ریتمیک او در داستان‌ها و یادداشت‌هایش همچنان مورد توجه مخاطبان است. بسیاری «مدیر مدرسه» را از بهترین داستان‌های بلند ایرانی می‌دانند.

او بعد از انتشار کتاب در نامه‌ای در پاسخ به نقد جمال‌زاده می‌نویسد:

«… و حال آنکه نویسندۀ اصلی تاریخ آن دوره شمائید. چرا که اصیل‌ترین اسناد تاریخ هر ملتی ادبیات است. مابقی جعل است. چرا نشسته‌اید و دست روی دست گذاشته‌اید تا تاریخ معاصر وطنتان را جعل کنند و تحریف؟ این شتر قبل از همه در خانۀ خود شما خواهد خوابید.»

می‌توان تشخیص داد ادبیات برای او نه فقط راهی برای بسط افکار که راهی برای شکل‌گیری افکار بوده است.

روایتی غیررسمی از روشنفکری دهه چهل

جلال در این نوشته‌ها، نه می‌خواهد معلم باشد و نه پیامبر. بیشتر شبیه انسانی خسته است که برای بقا می‌نویسد، نه برای راه‌بری.

«توی بهشت هم اگر بی‌رضایت خودت بروی، برایت بدل می‌شود به جهنم. چرا روزگار را به خودت سخت می‌کنی آقا معلم؟ اگر دل ببندی، هر خراباتی یک بهشت است.»

زبان یادداشت‌ها نوسان دارد: گاه پر از استعاره و تصویر، گاه بی‌رمق و نثر روزمره. اما در همه حال، خلوصی در آن هست که در آثار رسمی نمی‌بینیم.

اما جلال را چگونه می‌توان خواند؟ باید کدام دوره از اندیشه و تفکر او را برترین و اصلی‌ترین دوره قلمداد کرد؟ به‌نظر می‌رسد عموم تحسین‌ها و نقدها بخش کوچکی از شخصیت او را می‌پردازند چرا که مرور جامع او نشان می‌دهد او شخصیتی پر تغییر و خاکستری بوده است. خصوصا نقدهای گروه‌هایی که جلال از آن‌ها جدا شده و بر علیه‌شان صحبت کرده و همچنین تعریف‌های گروه‌هایی که به خیال خود همانند او مقابل استبداد ایستاده‌اند تخریب‌گرایانه است.

می‌توان با اطمینان گفت او هیچ‌گاه از تغییر و جستجو نهراسید و دلیل خوانده شدن او همین موضوع است. اما از طرفی عموم نقدها و اندیشه‌های او کم‌مایه و پر از ایرادهای واضح بودند که امروزه بیشتر از پیش هم عیان شده‌اند. تلاش او برای کسب آزادی می‌توانست به راحتی به مرگ آزادی و انسانیت منجر شود. همچنین در این یادداشت‌ها می‌توان تناقض‌های بسیاری میان زندگی شخصی‌ و عقاید سیاسی‌اش پیدا کرد. مخصوصا نقدهای او بر جهان غرب و واردات اندیشه و وسیله امروزه خام‌اندیشانه و به دور از جهان مدرن به‌نظر می‌رسد.

کوتاه‌سخن، شخصیت و اندیشه‌های او با تمام کاستی‌ها قابل نقد کردن است و نمی‌توان به راحتی از کنارش گذشت.

برای جلال، ادبیات نه فقط وسیله‌ای برای بیان اندیشه، بلکه بستری برای زایش اندیشه بود. همان‌طور که در نامه‌اش به جمال‌زاده می‌نویسد، ادبیات را اصیل‌ترین سند تاریخی می‌داند.

کتاب «مدیر مدرسه» هنوز یکی از آثار شاخص داستان‌نویسی ایرانی محسوب می‌شود و نثر او در یادداشت‌ها نیز نشان از مهارتی خاص دارد.

واکنش‌ها به شخصیت جلال؛ ستایش یا نقد؟

در میان نویسندگان معاصر، کمتر کسی به اندازه جلال آل احمد باعث دوگانگی در واکنش‌ها شده است…

از عبدالله انور که می‌گوید:

«جلال آدمی بود که عقیده‌اش را هر چه که بود، صریح می‌گفت، هرگز در عمرم ندیدم تملق کسی را بگوید.»

تا رضا براهنی که توصیف مشهوری از او دارد:

«با بچه، بچه. با پدر، پدر… و هیچکس در میان این خلایق مثل جلال، جلال آل احمد نبود.»

شخصیت جلال همواره محل مناقشه بوده است. برخی او را قهرمان اندیشه می‌دانند، و برخی متفکری خام‌اندیش که تناقض‌هایش بر قدرت فکری‌اش می‌چربد.

چرا این کتاب مهم است؟

شاید بتوان گفت کتاب یادداشت‌های روزانه جلال آل احمد از چهار نظر حائز اهمیت زیادیست:

  • به ما امکان می‌دهد چهره‌ درونی جلال را ببینیم، نه آنچه در سخنرانی یا مقالاتش گفته.
  • ما را با نسل روشنفکران متناقض و خسته دهه ۴۰ آشنا می‌کند.
  • تصویری است از تغییر، شکست، درد، و میل به رهایی در یک جامعه در حال گذار.
  • سندی است از اینکه چگونه یک متفکر، در نهایت ممکن است خودش را هم قانع نکند.

شما چه دلیل دیگر به این‌ها اضافه می‌کنید؟!

یادداشت‌هایی برای خواندن، نه برای فراموش کردن

این کتاب توسط خواهرزاده‌ی جلال گردآوری و منتشر شده و قرار است در قالب ۵ جلد ادامه یابد. انتشار این کتاب بی‌تردید امکان تازه‌ای برای پژوهش درباره آل احمد فراهم می‌آورد.

همچنین با توجه به نگاه‌های متفاوت به شخصیت جلال، این کتاب فرصتی است برای بازبینی، نه اسطوره‌سازی.

در دل این یادداشت‌ها، تناقض‌های بسیاری هست؛ میان آنچه جلال می‌خواست باشد و آنچه بود. میان آزادی و استبداد، غرب و وطن، سنت و مدرنیته.

اما همین تناقض‌هاست که او را انسانی‌تر، واقعی‌تر و قابل‌فهم‌تر می‌کند.

شاید بهترین تعریف برای این کتاب همان چیزی باشد که در پایان یکی از یادداشت‌ها حس می‌کنیم:

سکوتی میان خطوط… جایی که جلال چیزی ننوشته، اما همه‌چیز را گفته است.

شما عزیزان می‌توانید جهت خرید کتاب یادداشتهای روزانه جلال آل احمد از نشر اطلاعات با خانه کتاب دیدی تماس حاصل فرمائید.

 

متن: علی حسینی کوهساری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

keyboard_arrow_up