کتاب آن‌چه هنر است

کتاب آن چه هنر است

نام نویسنده:

آرتور کلمن دانتو

«این درست است که هنر امروز تکثرگرا شده است. تکثرگرایی مورد توجه برخی پیروان ویتگنشتاین قرار گرفت. آنچه هنر را با چنین قدرت نیرومندی مبدل می‌سازد که در آواز و داستان ظاهر می‌شود، در درجه نخست، مرهون آن چیزی است که هنر را هنر می‌کند. به واقع هیچ چیزی همچون هنر قادر نیست روح را این چنین به غلیان درآورد». – آرتور کلمن دانتو

در دل همین تکثر و گریز از تعریف‌های واحد، برخی هنرمندان راهی دیگر رفتند. آن‌ها در اشیای روزمره، در مصرف‌گرایی و در زیست عادی زندگی، رگه‌هایی از معنا و زیبایی یافتند؛ معناهایی که پیش‌تر بیرون از مرزهای هنر تلقی می‌شدند.

در متنی منسوب به اندی وارهول می‌خوانیم:

من در همه‌چیز هنر می‌بینم. کفش‌هایت، آن ماشین، این فنجان قهوه… اگر چیزی را به چشم هنر ببینی، همان هنر است. بهترین هنر همان رمان‌های دوزاری‌اند. مردم یک روز آن کتاب‌ها را در موزه می‌گذارند. هنرمندان از آن‌ها نقاشی می‌کشند. آن‌ها زیبا هستند، و برای همه. من هم می‌خواهم هنر من این‌گونه باشد.

این نگاه وارهول، نه صرفاً یک دیدگاه شخصی، که واکنشی بود به شرایط هنر در قرن بیستم؛ زمانی که تعریف هنر دیگر بدیهی نبود و هر چیز می‌توانست به شرط زمینه‌مندی، اثر هنری تلقی شود.

دگرگونی تعریف هنر در قرن بیستم

در اوج فضای متکثر هنری قرن بیستم که منجر به ظهور ده‌ها ایده‌ی نو و منحصربفرد درباره‌ی هنر شد ایده‌ی هنر که از یونان باستان کمتر مورد مناشقه قرار گرفته بود دیگر طرفداری نداشت. افلاطون هنر را به مثابه تقلید می‌نگریست اما دیگر در میان جنون هنری قرن بیستم این ایده مقبول نبود. برای مواجهه‌ی بهتر با جنون و جهان‌های هنر مدرن کتاب صد مانیفست (100 Artists’ Manifestos) راهنمای خوبی است.

پرسش از چیستی هنر؛ از فلسفه تا هنر مدرن

پرسش از هنر و سوال هنر چیست؟ تاریخی به اندازه تاریخ تفکر دارد. از نخستین گام‌های هنر و فلسفه همواره پرسش از هستی هنر از وظایف هنرمندان و متفکران بود. در قرن بیستم و در پی تغییر جایگاه هنر و هنرمند اندیشه‌ای در حال شکل گرفتن بود که هنر را اساسا تعریف ناپذیر و باز قلمداد می‌کرد. اندیشه‌ای که کسانی مانند دانتو بر ضد آن شوریدند و آن را خطرناک می‌دانستند. اما آیا می‌توان امروزه و پس از دهه‌ها ظهور هنر و هنرمند مدرن که از سوال هنر چیست فراری بوده‌اند هنر را توضیح داد؟ دانتو تلاش می‌کند به این سوال پاسخ دهد.

آرتور سی دانتو؛ فیلسوف هنر مدرن

آرتور دانتو، نویسنده و فیلسوف آمریکایی

آرتور کلمن دانتو (۱۹۲۴-۲۰۱۳) متولد میشیگان آمریکا و دارای مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه هاروارد است. دانتو از ابتدای فعالیتش در تلاش بود با نگرشی بر تاریخ فلسفه غرب و مشخصا کانت، هگل و شوپنهاور به هنر مدرن و خاستگاه‌هایش بیندیشد. مواجهه‌ با سوال هنر چیست؟ برای هم‌نسلان او متفاوت بود. در میان اوج قدرت هنری که خود را از تعریف جدا می‌دانست پرسشی چنین می‌توانست مناقشات بسیاری را به همراه داشته باشد. بخش عمده‌ای از زندگی حرفه‌ای‌اش را در دانشگاه کلمبیا گذراند و به عنوان استاد فلسفه و نظریه هنر شناخته شد. همچنین فعالیت او به عنوان منتقد و مولف هنری باعث شهرت او در جهان هنر شد. از آثار مهم او می‌توان به The Transfiguration of the Commonplace (1981), The Abuse of Beauty (2003), That Which Art Is (2013) اشاره کرد.

«آن‌چه هنر است»؛ آخرین اثر دانتو

کتاب آن چه هنر است در خانه کتاب دیدی

کتاب «آن‌چه هنر است» نوشتۀ آرتور سی. دانتو، یک اثر فلسفی در حوزه زیبایی‌شناسی و نظریه هنر است که با تکیه بر رویدادهای تاریخی و تحلیلی، به بررسی چیستی و مرزهای مفهومی هنر در دوران معاصر می‌پردازد.

آن‌چه هنر است کتاب کوتاهی است. اما حاصل دهه‌ها تدریس و آموزش نویسنده است. دانتو این اثر را در سال پایانی عمرش تمام و منتشر می‌کند و می‌توان به این کتاب کوتاه به مثابه خلاصه‌ای از تمامی ایده‌های هنری او نگاه کرد.
در سده بیستم، با ورود هنر مفهومی آثار و معیارهای سنتی به چالش کشیده شدند. دانتو به عنوان فیلسوفی که خود را در دل این تحولات قرار داده، قصد دارد تعریفی ارائه دهد که هم شامل هنر کلاسیک باشد و هم هنرهای جدید، حتی آن‌هایی که صرفاً ایده هستند و ظاهراً شبیه «اثر هنری» سنتی نیستند.


معروف‌ترین ایده‌ی او در دهه هشتاد میلادی پایان هنر این است که تاریخ هنر به یک نقطه اوج یا «پایان» رسیده است؛ نه به این معنا که هنر متوقف شده، بلکه اینکه دیگر تاریخ هنر به پیشرفت خطی و سبک‌های متوالی محدود نیست. هنر معاصر دیگر دنبال تعریف ثابت نیست و آزادی بی‌حدی دارد.
حتی او برای این اتفاق یک لحظه‌ی تاریخی را مد نظر دارد. ۲۱ آوریل ۱۹۶۴ هنگامی که اندی وارهول در گالری استیبل نیویورک جعبه‌های بریلو را به نمایش گذاشت به تصور او هنر به معنا سنتی تمام شد و پا به جهان هنری گذاشته‌ایم که دیگر هیچ سبکی نمی‌تواند حاکم باشد.

برای دیدن چیزی به‌مثابه‌ی هنر، به چیزی نیاز داریم که چشم به‌تنهایی نمی‌تواند آن را دریابد؛ جوی از نظریه‌ی هنری، و دانشی از تاریخ هنر؛ به عبارتی، یک جهان هنری.

– آرتور دانتو در مقاله‌ی The Artworld

سی سال بعد و در این کتاب، او به تکمیل ایده‌اش می‌پردازد. در زمانه‌ای که ساده‌ترین چیزها می‌تواند اثر هنری باشد چگونه می‌توان هنر را از غیر هنر تمیز داد؟ اگر ساده‌ترین وسایل زندگی در گالری‌های هنری فروخته می‌شوند پس هنر کجاست؟ نقش هنرمند در این لحظه چگونه تشریح می‌شود؟ دانتو به دنبال یافتن مفهومی برای هنر نمی‌گردد. او در تلاش است معیاری برای هنر بیابد که هنر مدرن را از شر تعریف ناپذیری رها کند. زمانی که یک جعبه بریلو به نمایش گذاشته می‌شود برای تفاوتش با همان جعبه در یک سوپرمارکت به فلسفه و نظریه نیاز دارد. هنر مدرن درگیری ممتدی با دو مفهوم فلسفه و نظریه دارد. پس با همین پیشفرض می‌توان آثار هنری‌ای را پذیرفت که مفهومی را برای ما شرح می‌دهند. آثاری که ممکن است زیبا یا زمان‌بر نباشند اما نظریه‌ای را برای درک بهتر جهان در مقابل ما قرار می‌دهند. نقش کلیدی فلسفه در درک هنر مدرن ما را به رهیافتی خواهد رساند که دیگر تشخیص هنر از غیرهنر سخت نباشد. برای او هنرمند اگر به یک مفهوم پایدار بماند و آن را در یک جهان هنری نشان دهد توانسته است هنر خلق کند. در ۸۹ سالگی او تاریخچه‌ای بلند از هنر را دیده است. هنر در طول زندگی او بیش از تمام تاریخ تغییر کرده است. او در نقش منتقد هنری نه به دنبال کشف زیبایی یا زشتی یا خوبی یا بدی که به دنبال کشف معنای اثر است.

مقایسه با دیدگاه راجر اسکروتن

در مقابل ایده‌ی او می‌توان از ایده‌ی راجر اسکروتن فیلسوف محافظه‌کار یاد کرد که در کتاب زیبایی و مستند چرا زیبایی مهم است؟ هنر مدرن را مرگ زیبایی می‌نامد و نشان می‌دهد چگونه غیرهنر به جای هنر نشان داده شده و جایگاه انسان و زیبایی که همواره در هنر ارزش قلمداد می‌شد از بین رفته است. به خیال او ما در حال از دست دادن زیبایی و روح هنر هستیم و مفاهیم و ایده‌ها نمی‌توانند هنر باشند.

جمع‌بندی

آرتور دانتو با ارائه نظریه «پایان هنر» و تبیین تحول مفهوم هنر در سده بیستم، دریچه‌ای نو به فهم و تحلیل هنر معاصر گشود. او نشان داد که هنر دیگر تابع روایت‌های خطی پیشرفت و سبک‌های متوالی نیست و آزادی بی‌حد و مرز هنرمندان در انتخاب موضوع و فرم، جایگزین آن شده است. این دگرگونی، پرسش‌های تازه‌ای درباره چیستی هنر و مرزهای آن به وجود آورده است که همچنان ذهن هنرمندان، منتقدان و فیلسوفان هنر را مشغول می‌کند. در مقابل دیدگاه دانتو، نگرش‌هایی مانند نظر راجر اسکروتن وجود دارد که نگران از دست رفتن ارزش‌های زیبایی و انسان‌گرایی در هنر مدرن است. این تقابل دیدگاه‌ها نشان می‌دهد که هنر همچنان می‌تواند میدان مناقشه، نوآوری و گفتگو باشد و هرگز از پرسشگری و تحولات خالی نخواهد ماند.

متن: علی حسینی کوهساری

با الهام و استفاده از مقدمه‌ی فریده فرنودفر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

keyboard_arrow_up